زندگی(دست نوشته های کیمیا)

زندگی
شکفتن در هر موجود و جانداری هست
تا به حال به رویش گل های سرخ و لاله در کتار رودی خاموش توجه کرده اید؟
به جوشش دریا و پرتوهای زرین خورشید چطور؟
همه ما در ابتدای دروازه جوانی ایستاده ایم
جوانی اوج جهالت است
اوج خامی
ما تا جوانیم نمیدانیم و وقتی هم که میدانیم دیگر پیر هستیم و نمی توانیم
ما انسان ها هرگز نمی توانیم گذر شتابان زندگی را یک شوخی بگیریم
اگر از زندگی خود به خوبی استفاده نکنیم
چند سال بعد در رویاهایمان آرزوی یک زندگی رویایی و ایده آل را داریم
هیچ جوانی دوست ندارد بی عاطفه و بد اخلاق باشد،در آینده ممکن است اینگونه آدمی باشد
زندگی کردن نیاز به روش و اصولی خاصی دارد که همه باید از آن پیروی کنند
زندگی مانند یک سفری است که در طول آن ممکن است با پستی و بلندی های زیادی روبرو شویم
اما باید صبر کنیم و آخر سفر و در مقصد اصلی خود پیاده شویم
هر مسافری باید قانون و مقررات سفر را رعایت کند تا بتواند به مقصد اصلی خود برسد
نمی توانیم هی به جان راننده نق بزنیم که ما را زود تر پیاده کند،این راننده است که میداند ما را کجا پیاده کند.
به امید اینکه با کمک پروردگار خود زندگی سرشار از عاطفه ای داشته باشیم

نوشته کیمیا