پاسخ : طبیعت ایران در خطر است
✅ورود سرخس آزولا به انزلی
سرخس آزولا ابتدا به منظور بالابردن کیفیت مزارع و از کامبوج واقع در جنوبشرقی آسیا وارد ایران شد. آزولای خشک، مصرف خوراک دامی دارد. این گونه در اثر یک سهلانگاری ساده و در مرحله مطالعات اولیه از استخرهای مخصوص خارج و ابتدا به تالاب انزلی وارد شد. از آنجایی که آزولا هیچ دشمن طبیعی در انزلی نداشت در نتیجه خیلی راحت به دردسری بزرگ تبدیل شد و امروز بقای برخی از تالابهای بینالمللی شمال کشور را مورد تهدید جدی قرار داده است. آزولا حد و مرزی از نظر رشد در تالابهای شمال کشور مانند انزلی ندارد به طوری که خیلی راحت در جذب نور، مواد غذایی، حرارت و حتی آب با ساقه برنج رقابت میکند. اما چرا آزولا در زیستگاه خود چنین فجایعی را رقم نزد؟ دلیل آن خیلی ساده است. آزولا در کامبوج و ویتنام دشمن طبیعی خود را دارد و این دشمنان طبیعی جمعیت آزولا را کنترل میکنند در حالی که آزولا در ایران دشمن طبیعی ندارد.
✅لاکپشتهای گوش قرمز بلای جان برکهها و رودخانهها
لاکپشت گوش قرمز یا رِد اِسلایدر از خانواده لاکپشتهای برکهای است که اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان)، آن را در فهرست ۱۰۰ گونه فوق مهاجم جهان قرار داده است. این گونه در ایران خیلی راحت در برخی مغازههای آکواریومی و یا حتی توسط دستفروشان خرید و فروش میشود. به باور عدهای لاکپشتهای کوچک و به ظاهر دوستداشتنی گوش قرمز، بهترین هدیه برای کودکان یا حتی برای دوستان و آشنایان هستند. اما مساله اینجاست که این هدایای ناشناخته، یا زود میمیرند یا برعکس گاهی هم خیلی سریع رشد میکنند.
لاکپشتهای گوش قرمزی که زنده میمانند، بسیار مقاوم هستند و به سرعت هم رشد میکنند. خریداران از همه جا بیخبر هم پس از مدتی از روی بیتوجهی، آنها را در نزدیکترین مخزن آب یا برکه یا حتی دریاچه طبیعی و مصنوعی رهاسازی میکنند. زنگ خطر برای محیطزیست از همینجا زده میشود. گونهای غیربومی با زادآوری بالا که از دو سالگی و در هر سال حدود دو تا سه بار تخمگذاری میکند، یک بحران جدی برای گونههای بومی است که از ماهی گرفته تا قورباغه و حشرات همهچیز را میخورد و در عین حال بسیار هم تهاجمی است. فراموش نکنید که لاکپشتهای گوش قرمز به واسطه حضور طولانی مدت در آکواریومها میتوانند معرف بسیاری از پاتوژنها یا عوامل بیماریزای ناشناخته به زیستگاههای جدید هم باشند در نتیجه رهاسازی آنها در طبیعت ۱۰۰ درصد اشتباه است.
ادامه دارد ... ☟☟
پاسخ : طبیعت ایران در خطر است
✅سنجابهای مهاجم
صید غیرقانونی سنجاب ایرانی از کوههای زاگرس و قاچاق آن به استانهای تهران و البرز و در ادامه آن رهاسازی تعدادی از آنها توسط افراد ناآگاه، چالشی جدید را به دردسرهای محیطزیست ایران اضافه کرد. مناطقی همچون موزه سعدآباد و پارک سرخهحصار (مشرف به اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران)، مهرشهر و کردان کرج از جمله جولانگاههای این گونه تازه وارد هستند. بحثهایی از آسیب به مزارع و خصوصاً باغهای منطقه نیز وجود دارد. مشکل اینجاست که سنجابها با جوندگان، پرندگان و یا گیاهان ارتباط نزدیک دارند. یک سنجاب در محیطی غیر از زیستگاه طبیعیاش میتواند آسیبهای اقتصادی از جمله دستبرد به باغات میوه و در عین حال برهم زدن تعادل اکولوژیکی را به ارمغان بیاورد. در سالهای اخیر سازمان حفاظت محیطزیست تدابیر سختگیرانهتری را برای این گونه در نظر گرفته و با صید و فروش آن مبارزه میکند.
✅چرا برخی گونهها راحت در محیط جدید تکثیر میشوند؟
شواهد حاکی از آن است که تعداد زیادی از گونههای گیاهی بعنوان گیاهان زینتی، گونههای کشاورزی، گیاهان علوفهای یا حتی تثبیتکننده خاک به مناطق جدید معرفی و در آن مناطق رشد کردهاند. بعضی گونهها هم بصورت غیرعمدی و ناخواسته جابجا میشوند. بعنوان مثال، بذر علفهای هرز اغلب به آسانی و تصادفی همراه با بذرهای تجاری در نواحی جدید کاشته میشوند. دانهها، حشرات و موجودات ذرهبینی کوچک هم روی کفشها، لباسها و چمدانها میتوانند تنها در ظرف کمتر از چند روز یا ساعت با استفاده از هواپیماهای جت در سرتاسر جهان مسافتهای زیاد را طی کنند و همچون مهمانان ناخوانده وارد محیطهای طبیعی شوند.
اما چرا بعضی گونههای غیربومی میتوانند بر زیستگاههای جدید چیره شده و گونههای بومی را برانند؟ یک دلیل این مساله همانطور که گفته شد، غیبت شکارچیان طبیعی و انگلهای آنهاست. این گونهها در زیستگاههای اصلی خود شکارچیان و انگلهایی دارند که رشد جمعیت آنها را کنترل و مهار میکند اما چنین مسالهای در زیستگاههای جدید مصداق ندارد. در عین حال گونههای غیربومی نسبت به گونههای بومی اغلب خیلی بهتر میتوانند از آشفتگیهای زیستگاه مانند تخریبهای ناشی از فعالیتهای انسانی به نفع خودشان استفاده کنند. درواقع، بیشترین تراکم گونههای غیربومی اغلب در زیستگاههایی دیده میشود که بیشترین تغییرات را بواسطهی فعالیتهای انسانی متحمل شدهاند.
ادامه دارد ...☟☟
پاسخ : طبیعت ایران در خطر است
✅مسوولیت ما در برابر طبیعت چیست؟
آیا ما میتوانیم جلوی این تاثیرات منفی را بگیریم؟ پاسخ این سوال مثبت است. البته ۱۰۰ درصد نمیتوان بحران را کنترل کرد چرا که ریشه بحران گاهی کاملاً اتفاقی است اما تهدیدات ناشی از گونههای مهاجم به اندازهای جدی است که کاهش آنها میبایست مهمترین اولویت تلاشهای حفاظتی باشد. وضع قوانین و اجرایی شدن این قوانین جهت محدودسازی این امر هم یک گام بسیار مهم است. اغلب ما از محدودیتها و بازرسیهای مربوط به جابجایی خاک، چوب، گیاهان، جانوران و سایر موارد در مرزهای بینالمللی و حتی ایستهای بازرسی داخل کشورها گله داریم اما اگر منصفانه قضاوت کنید این محدودیتها در اصل بهترین راهکار هستند.
همه ما نیز در این میان وظیفهای خطیر برعهده داریم. بعنوان مثال در حال حاضر با بحرانی مانند حضور سنبل آبی در تالابهای شمالی کشور مواجه هستیم. این گیاه امروز به راحتی در گلفروشیهای پایتخت و شهرهای بزرگ و کوچک خرید و فروش میشود. زیبایی این گیاه مهاجم اصلیترین بعد قضیه است، بارها شنیده شده که مردم عادی از آن بعنوان گیاهی زیبا یاد میکنند اما گیاه سنبل تالابی یک گونه مهاجم غیربومی ایران است که به واسطه ظاهر زیبا به عنوان یک گیاه زینتی وارد کشور شد و به سرعت هم از کنترل خارج شد و اکنون با سرعتی مهارناپذیر در حال پوشاندن سطوح تالابی شمال است.
آسیب جدی به لایههای زیرین تالابی و ازبین رفتن موجودات زنده، مسدود شدن مسیر تردد قایقها و بروز خسارات اقتصادی و آسیب به صنعت گردشگری از مهمترین معضلات کنونی این مهاجم است. هماکنون بخشهای زیادی از تالاب عینک در جوار شهر رشت و بعضی نواحی محدود در تالاب انزلی و تالاب کیاکلایه لنگرود مورد تهاجم این گیاه قرار گرفته است. واقعیت این است که ریشه حل چنین بحرانهایی جدای از اقدامات دولتی، این است که هر کدام از ما از این پس در برابر خرید یا فروش چنین گونههایی مسوولانهتر برخورد کنیم. نه گفتن به خرید و فروش گونههای مهاجم و کسب دانش بیشتر درباره آنها مهمترین و اصلیترین وظیفه تکتک ما در برابر طبیعت ایران زمین است.
نویسنده: خانم حیدری کارشناس ارشد محیط زیست
پاسخ : طبیعت ایران در خطر است
☡آیا محیط زیست دریایی ایران یک بار دیگر شکست میخورد؟☡
☜☜تیلاپیا؛ مهاجمی از چین☞☞
آیا تیلاپیا، آزولای جدید محیط زیست میشود؟ گیاه آزولا، گونهای است مهاجم که چنگال بر گلوی تالاب انزلی انداخته، آن را به مرز نابودی کشانده و صرف میلیاردها تومان هزینه هم نتوانسته این بخش از اکوسیستم کشور را نجات بدهد. گونهای که کارشناسان محیط زیست از آن به نام «شیطان سبز» یاد میکنند و تا به امروز هیچ راهی برای شکستن طلسمش پیدا نکردهاند. حالا هم شیلات میخواهد ماهی پرورشی «تیلاپیا» را وارد اکوسیستم دریایی ایران کند، تصمیمی که به اعتراض دامنهدار و جدی کارشناسان حوزه محیط زیست دریایی منجر شده است. آنها میپرسند وقتی گونههای وارداتی زخم کاری و غیر قابل درمانی را به محیط زیست دریایی وارد کردهاند، چرا باید دوباره به دنبال یک ریسک خطرناک رفت؟ موافقان ورود تیلاپیا به ایران در حالی به دنبال مجوز هستند که این گونه چینی نه تنها قلب محیط زیست دریایی را نشانه رفته که تحقیقات نشان میدهد مصرف آن میتواند زنگ خطر را برای قلب مصرف کنندگان زیانبار باشد!
انتقال گونههای آبزی برای پرورش در مناطق جدید یکی از راهکارهایی است که سازمان شیلات ایران برای افزایش میزان تولیدات آبزیپروری، افزایش سرانه مصرف پروتئینهای دریایی، افزایش اشتغال و کاهش بیکاری بویژه در میان جوانان تحصیلکرده، کاهش فشار بر ذخایر آبزیان دریایی، افزایش تنوع تولیدات آبزیپروری و... همواره در دستور کار خود قرار داده است. دستوری که البته همیشه به بهترین نحو انجام نشده و هماره بهترین نتیجه را در بر نداشته است. بلکه گاهی اوقات مرگ کامل یک اکوسیستم را رقم زده است.
انتقال ماهیان خاویاری از حوزه دریای خزر به استانهای تهران، یزد، خوزستان و... برای تکثیر و پرورش نمونه کوچکی از چنین انتقالات درون سرزمینی است. تیلاپیا انتقالی درون سرزمینی نیست اما کارشناسان هشدار میدهند که حتی انتقالهای درون سرزمینی هم میتواند به تخریب یک اکوسیستم منجر شود چون مرزها در محیط زیست براساس مرزهای سیاسی تعیین نمیشود! بلکه این اکوسیستم است که مشخص میکند کدام گونه در کدام سیستم مهاجم است و در کجا بومی. انتقال و پرورش ماهی «تیلاپیا» که چند سالی در یزد شروع شده هم یکی از این انتقالهاست که به نگرانی روزافزون کارشناسان حوزه محیط زیست منجر شده.
با وجود اصرار شیلات برای ورود گونه پرورشی «تیلاپیا»، برخی کارشناسان محیط زیست شک ندارند که این گونه مهاجم و غیر بومی بعد از مدتی تمام محیطهای آبی قابل زیست کشور را به اشغال خود درخواهد آورد. چیزی که باید از آن به یک حمله تمام عیار نام برد که آن طور که عبدی میگوید، باعث نابودی بسیاری از گونههای آبزی و تنوع زیستی رودخانهها و تالابهای کشور میشود.
دکتر اصغر عبدلی، عضو هیأت علمی گروه تنوعزیستی و مدیریت اکوسیستمهای پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی، نسبت به صدور مجوز برای پرورش ماهی تیلاپیا هشدار میدهد. او که از استخرهای پرورش تیلاپیا در بافق دیدن کرده آژیر قرمز را به صدا درمیآورد و میگوید: «درصورت صدور مجوز برای پرورش ماهی تیلاپیا، این گونه مهاجم میتواند در مدت کوتاهی بسیاری از محیطهای آبی قابل زیست را کاملاً به اشغال خود درآورد و باعث نابودی بسیاری از گونههای آبزی و تنوع زیستی رودخانهها و تالابهای کشور شود.»
کارشناسان محیط زیست دریایی در حالی نسبت به پرورش این آبزی هشدار میدهند که سازمان حفاظت از محیط زیست کشور سال گذشته مخالفت خود با ورود این گونه آفریقایی را اعلام کرده است. مخالفتی که مثل بسیاری از مخالفتها بی اثر مانده و همچنان خبر از پافشاریها برای گرفتن مجوز اینگونه مهاجم میرسد. البته گفتههای مجید خرازیان مقدم، مدیرکل تنوع زیستی و حیات وحش سازمان محیط زیست نشان میدهد این فشارها تا حدودی مؤثر بوده است. محیط زیست به آنها پیشنهاد داده از روش تک جنسهای ژنتیکی استفاده شود که احتمال خطا و خطر کمتری دارد که شیلات قبول نکرده است. خرازیان میگوید: «روش تک جنسسازی به لحاظ ژنتیکی کامل نشده است اما سازمان شیلات متقاضی است تا نسبت به واردات ماهی تک جنس نر از سایر کشورها اقدام کند چرا که روش تک جنسسازی با استفاده از فرمول ژنتیکی دو تا سه سال زمان لازم دارد.
ادامه دارد☟☟
پاسخ : طبیعت ایران در خطر است
✅تجربههای بی مصرف
سؤال اینجاست چرا از تجربههای گذشته درس نمیگیریم؟ مسأله فقط اصرار بر حضور گونههای مهاجم نیست. در حال حاضر آژیر کمبود آب در کشور به بلندترین شکل ممکن به صدا درآمده است نتیجه آن چه شد؟ آیا سدسازیها پایان گرفت؟ آیا انتقال آبهای مضر و بدون کارشناسی پایان گرفت. خیر! یکی از انتقالهای بسیار خطرناک انتقال آب زایندهرود از تونل گلاب و بهشت است که با وجود همه تلاشها و حتی توقف این پروژه در یکی دو سال گذشته، دوباره شروع شده تا لرزه بر اندام چهارمحال و بختیاری و خوزستان بیندازد؟ چهارمحالی که بیش از 200 روستای خود را در پر آبترین نقطه کشور با تانکر آب تغذیه میکند. در نهایت نتیجه هشدارها درباره کمبود آب فقط به پیامها و تبلیغات تلویزیونی برای شهروندان محدود شد و تأکید روی این مسأله که شهروندان پر مصرف با قطع آب شرب روبهرو میشوند. تجربه حضور گونههای مهاجم و غیر بومی در ایران کم نیست همان طور که در کشورهای اروپایی و امریکایی هم به بنبست رسیده. یکی مرگ تلخ هامون و آبزیانش. مرگها در هامون جزئیات ریزتری هم دارد. هامونی که یک روز در جغرافیای سیستان و بلوچستان تعریف میشد و امروز به یک بغض تاریخی تبدیل شده است. خشکسالیهای چند ساله، ناخن خشکی افغانها در نرسیدن حقابه کافی به دلیل آبیاری زمینهای کشاورزی، شهرنشینی، زخم کهنه و عمیق سدسازی و قطع جریان آب ورودی هیرمند از عوامل همدست در مرگ هامون است اما هامون پیش از مرگ خویش، به سوگ مرگ آبزیان خود نشسته بود. اکوسیستم منحصر به فردی که نزدیک به سه دهه پیش پذیرای نزدیک به یک میلیون پرنده مهاجر و غیر مهاجر بود. رقص ماهیان کپور نقرهای و خالدار در لابهلای نیزارهایی که محلیها به آن «لوئی» میگفتند، هنوز از خاطرهها محو نشده است. اما مهاجمی از چین، نسخه آنها را پیچید تا باز هم نام چین و یک محصول چینی در میان باشد؛ گونهای ماهی به نام «آمور». آمور گونهای از سرزمین چشم بادامیهای خاور دور، نظم اکوسیستم را بهم زد. در ابتدا همه چیز خوب بود. همه خوشحال بودند. آمور رشد خوبی داشت و صید و صیادی رونق بسیار گرفته بود. آموری که خیلی زود زیستگاه میزبان را به تصرف درآورد تا نابودی و تخریب تمام اکوسیستم منطقه را رقم بزند. ماهی آمور، گیاه خوار است. کام و زبان زبر او آفریده شده برای گیاهخواری. تعداد آمورها که زیاد شد، به سمت نیزارهای هامون حمله بردند. نیزارهایی که محل زیست ماهیان کپور نقرهای بود. نیزارها خورده شدند و پرندگان رفتند. نابودی نیزارها فقط به نابودی کپور منجر نشد. سفره محلیها هم کمرنگ شد. زندگی آنها در گرو حصیرهبافی، گاوداری و شکار پرندگان بود. ماهی آمور سیریناپذیر بود و آنقدر ادامه داد تا زندگی در هامون را خورد اما این تجربه هم راه ورود گونههای مهاجم را به محیط زیست دریایی کشور نبست.
عبدلی هم از مخالفت سازمان محیط زیست به علت خطراتی که این گونه مهاجم میتواند برای آبهای ایرانی داشته باشد، خبر میدهد. به گفته او، این سازمان تاکنون با پرورش تیلاپیا در استانهای مختلف مخالفت کرده و تنها برای پرورش این ماهی به شکل آزمایشی و با اهداف پژوهشی در بافق یزد مجوز صادر کرده است.
ادامه دارد ...☟☟
پاسخ : طبیعت ایران در خطر است
✅تجربه تلخ شانهدار مهاجم
تجربه تلخ برای ورود گونههای مهاجم به هامون و ماهی آمور ختم نمیشود تا محیط زیست ختم پشت ختم شاهد مرگ گونههایش باشد. عبدلی از گونه دیگری نام میبردکه زخم کاری به اکوسیستم دریای خزر زد؛ ماهی شانهدار مهاجم. این گونه با آب توازن کشتیها وارد خزر شد. او هم اشتهای سیریناپذیری داشت. غذای کیلکاها را خورد تا جمعیت کیلکاها کاهش یابد. بحران اکولوژیک تنها یک پیامد تلخ ماجرا بود. او جامعه بزرگی از صیادان کیلکا در شمال کشور را به خاک سیاه نشاند. مطالعات «حمیدرضا غفارزاده» استادیار دانشگاه محیط زیست و انرژی دانشگاه آزاد اسلامی نشان میدهد این گونه به تنهایی صنعت صیادی در سواحل خرز را از سال 79 تا 83 با خسارت 5/962 میلیارد ریال روبهرو کرد.در نتیجه سازمان شیلات ناگزیر به پرداخت میلیاردها تومان خسارت به صیادانی شد که به صید کیلکا تشویق شده بودند. میلیاردها تومان هم هزینه پژوهش برای رفع این مشکل شد اما باز هم پایانی بر این تلخی بیپایان نوشته نشد. تعدادی از ماهیگیران مجبور به مهاجرت شدند. شانهدار مهاجم بعد از آن «فکهای خزری» را نشانه رفت تا انقراض این گونه خزری سرعت یابد. فکهایی که تعداد آنها به طور محسوسی کاهش یافته و صدای آژیر نیستی کامل آنها از سواحل خزر چند سالی است به گوش میرسد.
ادامه دارد ... ☟☟