من یه برگی،تو کویرم /که امید موندنش نیست،واصه روزای بهاری...
چون که بارونی ندیده دیگه رنگی تو تنش نیست... /هرچی دریاست...،پیش چشمام...،مثل یک مرداب شوره...
جنگل ودشت وبیابون...،واصه من فرقی نداره/ یه فضای سوت وکوره...
یعنی تا این حد لهما....:80:
نمایش نسخه قابل چاپ
من یه برگی،تو کویرم /که امید موندنش نیست،واصه روزای بهاری...
چون که بارونی ندیده دیگه رنگی تو تنش نیست... /هرچی دریاست...،پیش چشمام...،مثل یک مرداب شوره...
جنگل ودشت وبیابون...،واصه من فرقی نداره/ یه فضای سوت وکوره...
یعنی تا این حد لهما....:80:
سلام
بارون بارون بارونه هی(باقیش رو نمیدونم):47:
منو تنها نذاااار...رو قلبم پا نذاااار...:d
من از تاریکی شبهای فردا سوز میترسم/ازین تنهایی تکراری هر روز میترسم
من از شب سایه های پشت دیوار میترسم/از این تخریب وفرسایش،ازین اوار میترسم...
مثل تموم عالم حال من هم خرابه خرابه.... :6:
رضا در تفکرات ازدواج ... :-?
دلم ای دل غافل ،نزار تنها بمونی/دیگه چشماتو وا کن ، ببین رفته جوونی
میخوام 20ساله باشم،میخوام30 ساله باشم/میخوام وقتی بهاره ،گل امساله باشم...
علی در حال و هوای قرو قاطی
کفتره کاکل به سر وای وای
یک خبر از من ببر وای وای
بگو به یارم
که دوسش دارم
بگو برگرده
چشم به راشم من
خاک پاشم من
(یار = یحیی )