رضا جان متیلن بلو رو از لوازم آزمایشگاهی ها بگیر و محلولش رو خودت درست کن
مقاله آموزشش رو خیلی وقت پیش گذاشتم ، سرچ بزنی پیدا میکنی
رضا جان متیلن بلو رو از لوازم آزمایشگاهی ها بگیر و محلولش رو خودت درست کن
مقاله آموزشش رو خیلی وقت پیش گذاشتم ، سرچ بزنی پیدا میکنی
4 کاربر پسندیده اند: ™@я€z,DarKfish,kalantar.yahya,علی بختیاری
به عمل کار برآید ، نه سخن
کپی رایت تمامی مطالب و قالب در اختــیـار سایت امــروزی است.
استفاده از مطالب این سایت با درج لینک مطلب و نام نویسنده یا متـرجم ، بلامانع است.
کــپـــــی غــیـــر مجـــــــاز = اخــــــــــراج دائمی
سئوال تخصصی در پیام خصوصی = جواب نگرفتن و برخورد طبق قوانین
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد. >>
اینجا رو ببین
متیلن بلو ( Methylene blue )
3 کاربر پسندیده اند: ™@я€z,kalantar.yahya,علی بختیاری
به عمل کار برآید ، نه سخن
کپی رایت تمامی مطالب و قالب در اختــیـار سایت امــروزی است.
استفاده از مطالب این سایت با درج لینک مطلب و نام نویسنده یا متـرجم ، بلامانع است.
کــپـــــی غــیـــر مجـــــــاز = اخــــــــــراج دائمی
سئوال تخصصی در پیام خصوصی = جواب نگرفتن و برخورد طبق قوانین
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد. >>
پسندیده : kalantar.yahya
نفس های آخر :
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم .
من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ، کافي است دکمه پيراهن پريروزم را باز کني تا پاره پاره هاي عريان عصر هزار پروانه را به سوگ بنشيني.خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
اهدای عضو اهدای زندگی
-------------------------------------
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد
پسندیده : ™@я€z
کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد.
***دوستان از گزینه ارتقا پست در گوگل فقط برای پست های مفید و مقالات استفاده کنید...برای تشکر کردن دکمه تشکر کافیــــست***
نفس های آخر :
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم .
من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ، کافي است دکمه پيراهن پريروزم را باز کني تا پاره پاره هاي عريان عصر هزار پروانه را به سوگ بنشيني.خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
اهدای عضو اهدای زندگی
-------------------------------------
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد
2 کاربر پسندیده اند: ™@я€z,kalantar.yahya
کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد.
***دوستان از گزینه ارتقا پست در گوگل فقط برای پست های مفید و مقالات استفاده کنید...برای تشکر کردن دکمه تشکر کافیــــست***
2 کاربر پسندیده اند: kalantar.yahya,علی بختیاری
نفس های آخر :
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم .
من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ، کافي است دکمه پيراهن پريروزم را باز کني تا پاره پاره هاي عريان عصر هزار پروانه را به سوگ بنشيني.خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
اهدای عضو اهدای زندگی
-------------------------------------
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد