پرنده های علی بختیاری

[Rezaei]

علی جون من این داستانها رو خوندم اول کار به گوش علی ولی حالا که از کف رفته دیگه فایده ای نداره ؛ باید هولش داد تا خودش برسه ته خط

[aligator]

علی جون من این داستانها رو خوندم اول کار به گوش علی ولی حالا که از کف رفته دیگه فایده ای نداره ؛ باید هولش داد تا خودش برسه ته خط

به خدا من به تهش رسیدم،من 2سال زندگی نکبتم رو باخت دادم تو پرنده بازی...
کامل این شور وشوقشو درک میکنم،یه جورایی این جاده اسفالتی رو که علی میخواد بره من وامثال من اسفالتش کردیم...
الان موقعی نیست که علی الوده این مسائل بشه،اگه من 2سال زندگیم رو گذاشتم نهایتش این بود که به جای دانشگاه دولتی الان دانشگاه ازاد میرم،نهایتش این بود اگه یه وقتی کسی میخواست بد نامیی رو برام درست کنه اکثرأ جمله معروف "بچست دیگه،خودش سرش به سنگ میخوره"رو به کار میبردن وراحت تر از خطای من میگذشتند...
ولی علی نه سنش دیگه این شرایط رو داره ونه اینده زندگیش...علی جاییه که وقتی لغذید دیگه حسابش با کرام الکاتبینه...
ولی افسوس میخورم که چرا یه گوشش دره وگوش دیگش دروازه...
به جان خودم اگه دم دستم بود!!! اگه دم دستم بود....به قول خودت لعنت به دل سیاه شیطون...

[Rezaei]

علی هم یک کم شلوغش میکنه ولی میدونم نیست اینجوری که افراطی باشه
بیشتر عشق بازه تا کبوتر باز

من اینطور دستگیرم شده که از دیدنشون و نگهداریشون لذت میبره

نه علییییی؟

[علی بختیاری]

سلام بریبچ....

اقا چه خبره اینجا...

بی خیال داش علی....من اونجوریام نیستم دیگه.....من هنوز همسایه هام نمیدونن که من کبوتر دارم خونه غیر از کبوتر بازا که دیگه هر کارشونم کنی میفهمن....به قول بچه ها ما قناری بازی میکنیم تا کفتر بازی.....من فقط کف حیاط دارم این حیوونی هارو و خودشون هم بالا تر نمیرن.....خودت هم میدونی که همش کارم زینتیه و این دو جفت جوجه مسافتی که گرفتم برای کنجکاوی بود و اینکه قضیه مسافتی کلا با کفتر بازی شهری فرق داره درسته اولش یه چند روز باید کفتر روی بوممون تاب بخوره تا خو بگیره و بعدش دیگه میره جاده و بعدش هم صاف توی لونه.....

علی جان الان من تو یه انجمن تخصصی کبوتر دارم فعالیت میکنم که چندین پزشک هم هستن و اکثر بچه ها تحصیل کردن و دارن فرهنگ کبوتر داری صحیح رو جا میندازن....چند وقت پیش یه پروفسور زیست شناسی رو هم نشون میداد که کبوتر داشت تو خونش....

من همیشه یه چیزی رو میگم اونم اینکه هر چیزی فرهنگشو میخواد...حتی همین فیسی که ما هستیم اگه کسی اهلش باشه همه چی هست و اگه کسی دنبال مطلب علمی باشه بازم همه چی هست.....کبوتر داری هم فرهنگ خودشو داره.....

بعدشم داداش من همش 10 دونه کبوتر دارم که تا یکم زیاد میشن زود خونه تکونی میکنم ...اقا ما سنمون از این چیزا گذشته دیگه تا دلت بخواد لیزیدیمو لغزیدیم.....من کنار این حیوونها احساس ارامش میکنم و وقتی درگیرشونم دیگه تو ذهنم هیچی نیست...ازاد ازاد از 7 دولتم....این برام خوبه.....

داش علی بی خیال این داستاناااا اون گردن فرای یعقوبی رو بچسب داداااااش.....:6:

[علی بختیاری]

سلام به همه

امروز داشتم میرفتم بیرون تا وارد حیاط شدم دیدم این حیوونکی افتاد جلوی پام....خیلی راحت گرفتمش و اوردم تو خونه....فک کنم سرما زدتش.....خیلی باحالا قشنگ رو دست میشینه و غذاشو میخوره.....نر هم هستش این اقا پسر....مرغ عشق هایی که تاحالا داشتم و دیدم همه ترسو بودن و زود فرار میکردنو جیغ میزدن ولی این رو دست میشینه حیوونکی....بعد از خوردن غذا رفت بالای پرده نشست....چیکارش کنم الان؟؟بیارمش پایین یا همونجا باشه؟؟؟

[aligator]

مبارکه علی جان...
چرا ما وقتی میریم بیرون فقط کبوتر گیر میاد؟اونوقت این مدت یکی از بچه ها عروس هلندی گرفته،شما ویکی دیگه مرغ عشق و...

مبارک باشه علی جان،اقا تا دلت میخواد میتونی به این ارزن بدی،فصل وبی فصل هم نداره!!!
اولین اقدام تهیه قفسه دیگه علی جان،فردا براش یه قفس وتجهیزات تهیه کن،امشب رو بزار هومونجا بمونه،چون گرمه و سرما نمیخوره،ولی مواظب باش فرار نکنه از در وپنجره...

[علی بختیاری]

قربونت داش علی...قابلتو نداره ...امشب هوا کنم صبح لب بومتونه....

والا دفعه پیش که یک مرغ عشق پیدا کردم اخرش یه قفس پر مرغ عشق بردم فروختم....!!!! میشناسی که منو؟؟؟

فردا میرم واسش قفس با تجهیزات کامل میگیرم داداش...زنم میخواد به نظرت؟؟؟ تنها باشه دلش نمیگیره و افسرده شه؟؟؟یه وقت نشه مث من؟؟؟!!!!