عکس های aligator

[aligator]

اوه اوه؛عنکبوتا چه جشن و سروری گرفتن تو این تاپیک!

این عکسها مربوط به مشهد چند وقت پیشه.جای همه دوستان خالی...
اول سلام به اقا و بعد از اون عکسهای بقیه :

اخ که حرم بعد از بارون چقدر خوب بود؛همچین خلوت و خوب ...

درخواستی های عکس حرم یکی یکی بیان جلو؛نفری 2تومن برای بچه های امروزی(این الان فروش ویژه حساب میشه!)

البته همش هم مذهبی نبودااااا ،گشت و گذار هم بوده!
اینجا یه اب انبار قدیمی بود که متأسفانه اوضاع داخلش خیلی داغون بود و پر از اشغال بود ...
اینجا ورودی ای انبار بود :

اینم از توی ماشین و در حال حرکت گرفتم ...

اخرش هم خسته و گرسنه به یه جای دنج رسیدیم و دیگه ادامه ماجرا ...

ممنون که همراهی کردید ...
این عنکبوتا رو هم اندک اندک بفرستیم تاپیکای بغل

[hasoo]

سلام علی جان...
عکسات خیلی جالب و دل نشین هستن.
از عکس دوم و سوم خیلی خوشم امد یه دفه دلم هوایی شد
عکس از او جاده وسط چنارها هم زیباست... این جور جاده ها و کوچه هایی رو خیلی دوس دارم.
بازم از این کارا بکن که عنکبوتا کلا برن

[Rezaei]

عکس آب انبار و زغال های سرخ جالب شده
کباب هم که نوش جااان

[mbz]

خیلی هم عالی بود علی جان
زغال هات تو حلقم اینا چوب چی بودن اینجوری سرخ شدن؟!!!
در ضمن تجربه بنده در کباب پزی اینکه یکم باید بین گوشتا فاصله بدی اینجوری که بهم چسبیدن وسطاشون نمیپزه یا هم اگه بپزه خیلی دیر میپزه و بقیه جاها که مستقیم رو آتیشه میسوزه و سیاه میشه

[بامشاد]

سلام علی جان
عالی بودن عکسات
مخصوصا عکس های حرم....
خوش باشی

[aligator]

سلام علی جان...
عکسات خیلی جالب و دل نشین هستن.
از عکس دوم و سوم خیلی خوشم امد یه دفه دلم هوایی شد
عکس از او جاده وسط چنارها هم زیباست... این جور جاده ها و کوچه هایی رو خیلی دوس دارم.
بازم از این کارا بکن که عنکبوتا کلا برن

ممنونم حسن جان
ایشالا قسمت شه یه روز به اتفاق هم بریم ...

عکس آب انبار و زغال های سرخ جالب شده
کباب هم که نوش جااان

ممنون حامد جان
جای همه دوستان خالی،خداییش انقدر چسبید اون روز و بعد از یه شرایطی که رقم خورده بود که قابل وصف نیست ...

خیلی هم عالی بود علی جان
زغال هات تو حلقم اینا چوب چی بودن اینجوری سرخ شدن؟!!!
در ضمن تجربه بنده در کباب پزی اینکه یکم باید بین گوشتا فاصله بدی اینجوری که بهم چسبیدن وسطاشون نمیپزه یا هم اگه بپزه خیلی دیر میپزه و بقیه جاها که مستقیم رو آتیشه میسوزه و سیاه میشه

بابا ایلیا جان اصلأ دلت میاد به این گوشت ناز بگی "نپز" ؟؟؟
حرفت درسته ولی هم گوشت درجه 1 بود و هم گوشتها خیلی باریک و با دقت خرد شده بودن ...
البته مشکلاتی هم مثل کمبود سیخ و وقت و... بود که دیگه چون مسافرتی بود باید چشم پوشی کرد ...

سلام علی جان
عالی بودن عکسات
مخصوصا عکس های حرم....
خوش باشی

ممنون محمد جان، خوشحالم که خوشتون اومد ...

.
.
.
این 2 تاعکسم دیگه هنر عکاسی نمیخواد!
بدون شرح :

[masih]

سلام داش علی خیلی عکسای خوبی شده ایولا هوسیمون کردی کلا اون جاده ای ک درخت چنار داشت منو یاد نزدیکای سد زاینده رود انداخت
داش راسی عکس قلیونتم بذار نگو ک اونجا راش ننداختی ک باور نمیکنم