سلام
ممنون رضا جان
منظورت از جا فایتری رو نفهمیدم داداش.
به فکر هستم که این ماده خوب بشه یه تانک کوچیک دو تیکه درست کنم.
ممنون
سلام
ممنون رضا جان
منظورت از جا فایتری رو نفهمیدم داداش.
به فکر هستم که این ماده خوب بشه یه تانک کوچیک دو تیکه درست کنم.
ممنون
کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد.
***دوستان از گزینه ارتقا پست در گوگل فقط برای پست های مفید و مقالات استفاده کنید...برای تشکر کردن دکمه تشکر کافیــــست***
2 کاربر پسندیده اند: ABOLFAZL,علی بختیاری
نفس های آخر :
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم .
من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ، کافي است دکمه پيراهن پريروزم را باز کني تا پاره پاره هاي عريان عصر هزار پروانه را به سوگ بنشيني.خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
اهدای عضو اهدای زندگی
-------------------------------------
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد
سلام عزیزان
علی جان بفرما این جا فایتری با فایتر نر پر پر شده من
ویرایش توسط ™@я€z : ۱۳۹۲-۰۱-۲۸ در ساعت 09:53 دلیل: تکرار
4 کاربر پسندیده اند: ABOLFAZL,aligator,Rezaei,علی بختیاری
نفس های آخر :
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم .
من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ، کافي است دکمه پيراهن پريروزم را باز کني تا پاره پاره هاي عريان عصر هزار پروانه را به سوگ بنشيني.خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
اهدای عضو اهدای زندگی
-------------------------------------
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد
سلام
یعنی اینو میزاری توی اکوا؟
پسندیده : ™@я€z
تير آرش در کمانم...نام ايران بر زبانم...
قله ها در زير پايم...کهکشانها آشيانم...
سرکشم چون کوه آتش ،آتشم... آتشفشانم...
چون سياوش پاک پاکم...همچو رستم پهلوانم...
کاوه ام آزاده مردم...تار و پود کاويانم...
من زماد و از هخايم...از ارشک ساسانيانم...
مازيارم...بابکم...من رهبر آزادگانم...
جشن يلدا جشن نوروز...هم سده هم مهرگانم...
نور خورشيد نور چشمم...آسمانها زير پايم...
زاده پاک اهورا...از نژاد آريايم...
*****
کپی رایت تمامی مطالب و قالب در اختــیـار سایت امــروزی است.
استفاده از مطالب این سایت با درج لینک مطلب و نام نویسنده یا متـرجم ، بلامانع است.
همچنین کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد.
نه علی جان
ماهی توی همین ظرف نگهداری میشه
3 کاربر پسندیده اند: aligator,™@я€z,علی بختیاری
به عمل کار برآید ، نه سخن
کپی رایت تمامی مطالب و قالب در اختــیـار سایت امــروزی است.
استفاده از مطالب این سایت با درج لینک مطلب و نام نویسنده یا متـرجم ، بلامانع است.
کــپـــــی غــیـــر مجـــــــاز = اخــــــــــراج دائمی
سئوال تخصصی در پیام خصوصی = جواب نگرفتن و برخورد طبق قوانین
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد. >>
اخه توی توضیحات رضا نوشته که ماده رو میندازه توی این وتوی اکوا شناورش میکنه
حالا من 2تا سوال دارم:1-اگه اینو میندازه توی اکوا موقعی که میخوایم بعد از ازاد کردن ماده توی اکوا پیش نر اینو برداریم لانه های هوایی نر رو به هم نمیریزه؟ 2-اگه اینو توی تانک نمیزاریم وفایترا رو توی همینجا تکثیر میکنیم چجوری تا قبل از اماده شدن ماده جدا از هم نگهشون میداریم؟
وکلأ چه مزیتی نسبت به اکوا داره؟
راستی توی فروم همسایه چند وقت پیش یکی از کاربرا گفته بود که نر رو توی یه تانک کوچیک رها میکنه وماده رو میزاره توی یه شیشه مثل همین شیشه سس ها ودرشو با توری میگیره وشیشه رو میزاره توی اکوا اونوقت نر که لانه سازی کرد ماده تخم هاش رو ازاد میکنه وتخم ها از لای توری رد میشه وادامه ماجرا...
ولی من امتحان نکردم.حالا به نظر شما اینجوری میشه تکثیر کرد؟
ممنون
پسندیده : ™@я€z
تير آرش در کمانم...نام ايران بر زبانم...
قله ها در زير پايم...کهکشانها آشيانم...
سرکشم چون کوه آتش ،آتشم... آتشفشانم...
چون سياوش پاک پاکم...همچو رستم پهلوانم...
کاوه ام آزاده مردم...تار و پود کاويانم...
من زماد و از هخايم...از ارشک ساسانيانم...
مازيارم...بابکم...من رهبر آزادگانم...
جشن يلدا جشن نوروز...هم سده هم مهرگانم...
نور خورشيد نور چشمم...آسمانها زير پايم...
زاده پاک اهورا...از نژاد آريايم...
*****
کپی رایت تمامی مطالب و قالب در اختــیـار سایت امــروزی است.
استفاده از مطالب این سایت با درج لینک مطلب و نام نویسنده یا متـرجم ، بلامانع است.
همچنین کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد خواهد شد.
علی جان این هم برای نگهداری فایتره هم اینکه برای نگه داشتن ماده تو تانک تکثیر.
ببخشید یک نکته تو پست های قبل یادم رفت بگویم زیرش رو با میخ داغ یا هر چیزی سوراخ ریزمی زنید
بعد اگر تو عکسی که تو پست قبل گذاشتم توجه کنید جای بادکش داره که گوشه برعکس لانه نر می گذارید
ومهارش می کنید با بادکش,بعد که نر حباب زیاد درست کرد رهاش می کنید در عرض یکی دو روز جفت گیری انجام
می دهند.
اما جواب سوالهای شما علی جان:
1-شما ماهی ماده را باید جهت عکس لونه نر به آکواریم اصلی وارد کنید البته به آرامی تا لونه خراب نشه.
2-نه توی این جفت گیری انجام نمیشه همانطور گفتم برای جدا نگه داشتن فایتر های نر و ماده از هم استفاده میشه
اینم شکلی که باید باشه:
راستی دوستان تجربه ایی که تو این چند سال دارم
فایتر نرهای که تو لیوان ها یا جاهای کوچکی مثل جا فایتری
هستند دارای بال وپر بزرگتری هستند نسبت به نرهایی که تو
جاههای بزرگ قرار می گیرند حالا نمیدونم از نظر علمی صحیح
هست یا نه اما من تجربه کردم.
موفق باشید.
5 کاربر پسندیده اند: ABOLFAZL,aligator,b.pakray,Rezaei,علی بختیاری
نفس های آخر :
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم .
من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ، کافي است دکمه پيراهن پريروزم را باز کني تا پاره پاره هاي عريان عصر هزار پروانه را به سوگ بنشيني.خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
اهدای عضو اهدای زندگی
-------------------------------------
<< بند ویژه ارسال پست : کپی کلیه مطالب (تخصصی ؛ عمومی ) از کلیه انجمنها فارسی زبان به هر شکل ممنوع بوده و بدون تذکر با کاربر خاطی برخورد