عکسهای somijooon

[somijooon]

سلام

مرسی سمیه جان.عکسها خیلی جالبن.مخصوصا عکس کشتی.
خیلی بزرگه اما بعید میدونم مسافری باشه، درسته؟

سلام خانم رضایی عزیز..خواهش میکنم.. درسته کشتی خیلی بزرگیه و مسافری نیست..از کشتیهای تجاری کشتیرانی ایرانه..چون همسرم رو این کشتیها افسره میتونم باهاش برم و مدتی بمونم...

--------- ادغام پست ------------

سلام

خیلی جالب بود عکس هاتون.مخصوصا اون عکس اولی که کشتی بودش.خیلی بزرگه.این کشتی برای مسافر که نیست مسلما درسته؟؟؟ مال چیه؟؟کارتون روی کشتیه؟؟؟

منم یه لاکپشت برای یکی از دوستان گرفتم عین همینا بود ولی کوچیک بودش بعد دوستم میگفت چند وقته نصف بدنشو زیر خاک کرده و هیچ تکونی نمیخوره ولی بعد از چند وقت باز بیدار شدی بود.خیلی جالبن.

سلام دوست عزیز..
اتفاقا منم این لاکپشتا رو چند سال قبل هدیه گرفتم و خیلی خیلی کوچیک بودن
اونایی که روی کشتیه انباره... این کشتی برای حمل کالاهی پودری مثل سنگ، پودر آهن، سیمان و از این قبیل چیزاست و انبارش به این شکله که واقعا داخلشون هم خیلی خیلی بزرگه.
--------- ادغام پست ------------

[d-a-r]

خیلی جالبه برخلاف بسیاری از خانم ها اصا ترس از جک و جونور انگار ندارین ! اون از خفاش که منم دلم نمیاد دست بزنم اینم از این لاکپشتا مامانی...ممنون عکسای قشنگی بود.

[kalantar.yahya]

سلام
واقعا زیباست
به امید عکسایی بیشتر :[l2:

[Rezaei]

عکسها از نظر موضوعی عالی بودن سمیه خانم
منظر عکسهای بیشتر از طبیعت بکر شمال هستیم ، شما که از نزدیک و در متن این طبیعت هستید بقیه رو نباید از لذت دیدن مناظر زیبایی که میبینید بی نصیب بگذارید

جزیره ای هم که در عکس کشتی بود قطعا قشم هست

[somijooon]

تصمیم گرفتم امروز عکس یکی از تجربیات خونوادگیمونو براتون بذارم:->
حدود یک سال پیش یک کندوی زنبور به همراه یک ملکه و تعدادی زنبور خریدیم و گذاشتیم تو حیاط خونه و فقط به تماشای اونا مینشستیم و رفت و آمدشونو نگاه میکردیم و کل محله هم زنبورامونو میشناسن تا اینکه امسال به طور ناگهانی یک گله زنبور به همراه یک ملکه جوان از کندو خارج شدن و تو هوا چرخ زدن و روی یک شاخه نشستن اینم عکسش



به سرعت باد به تالش رفتیم کندو و وسایل لازم رو خریدیم و برگشتیم ولی موقع گرفتن زنبورها با مشکل مواجه شدیم و کلی نیش و حمله نثار برادرم کردن ولی موفق شدیم
روز بعد هم یک گله دیگه از کندو اومد بیرون و همچنین روزهای بعد ..رفتیم و با یک زنبور دار اهل تالش آشنا شدیم و از اونا راهنمایی خواستیم و اونا هم صادقانه ما رو راهنمایی کردن و حتی با ما به انزلی اومدن تا یک بار روش کار رو برامون انجام بدن...چه انسانهای با محبتی بودن
خلاصه طی چند روز 6 کندوی دیگه به کندوهامون اضافه شد و همچنین برای اولین بار از عسل خالص تولید خودمون استفاده کردیم
اینم عکسهایی از کندوها و زنبورهای مهربونمون











نتیجه: در برخورد با زنبورها هیچ وقت از حرکات شدید دست یا سر استفاده نکنید.. حتی اگه یک زنبور روی دستتون یا صورتتون نشست سعی کنید از اون لحظات لذت ببرید و اطمینان داشته باشید که تا زمانی که تهدید نشن هیچ خطری ندارن همینطور وقتی لباس تیره پوشیدین از زنبورها دوری کنید ..چون عصبی میشن..به رنگ سفید، زرد و آبی علاقه دارن و باعث آرامششون میشه... امیدوارم خوشتون اومده باشه

[Amir Masood]

من با دیدن عکس هاشون هم از ترس عرق نشست رو پیشونیم گردنم هم درد گرفت
بقیه رو نمیدونم ولی من مثل چی از اینا میترسم
یکی سگ یکی دیگه هم زنبور
b-(

[somijooon]

من با دیدن عکس هاشون هم از ترس عرق نشست رو پیشونیم گردنم هم درد گرفت
بقیه رو نمیدونم ولی من مثل چی از اینا میترسم
یکی سگ یکی دیگه هم زنبور
b-(

آقا امیر اگه یه مدت دور و برشون باشید و رفتارهای خاص و فوق العاده زیباشون و زندگی اجتماعیشونو از نزدیک ببینید عاشقشون میشین... سگ هم که دیگه جای خود داره ...هیچ حیوونی از نظر من بد نیست