خاطرات و ماجراها

[DarKfish]

یکی از علایق من سیب زمینی سرخ کردست،
همیشه هم سعی میکنم یه سری چیزای جدید مثل ادویه یا پنیرپتیزا هم بریزم توش،
آقا یه بار دیدیم روی کابینت یه ظرف کوچیک از روغن هست، گفتم حتما روغن کنجد یا یه چیز خیلی قوی و باارزشه،
با خوشحالی مقدار زیادی ریختم و خیلی خوشحال نوش جان کردم، چنــــــــــــــــــــــد روز بعد فهمیدم که این روغن، روغن چرخ خیاطی بوده که مامانم واسه روون شدن کابینت ها استفاده میکرده!
الان هم خیلی راحت 180 میزنم،

--------- ادغام پست ------------

یکی از علایق من سیب زمینی سرخ کردست،
همیشه هم سعی میکنم یه سری چیزای جدید مثل ادویه یا پنیرپتیزا هم بریزم توش،
آقا یه بار دیدیم روی کابینت یه ظرف کوچیک از روغن هست، گفتم حتما روغن کنجد یا یه چیز خیلی قوی و باارزشه،
با خوشحالی مقدار زیادی ریختم و خیلی خوشحال نوش جان کردم، چنــــــــــــــــــــــد روز بعد فهمیدم که این روغن، روغن چرخ خیاطی بوده که مامانم واسه روون شدن کابینت ها استفاده میکرده!
الان هم خیلی راحت 180 میزنم،

[Rezaei]

خیلی باحال بود....منم خیلی ازین کارا کردم.....

به باحالی اون جریان آخرین ارسالهای شما که نمیرسه علی جان
هر وقت یادم میاد خندم میگیره

[aligator]

یکی از علایق من سیب زمینی سرخ کردست،
همیشه هم سعی میکنم یه سری چیزای جدید مثل ادویه یا پنیرپتیزا هم بریزم توش،
آقا یه بار دیدیم روی کابینت یه ظرف کوچیک از روغن هست، گفتم حتما روغن کنجد یا یه چیز خیلی قوی و باارزشه،
با خوشحالی مقدار زیادی ریختم و خیلی خوشحال نوش جان کردم، چنــــــــــــــــــــــد روز بعد فهمیدم که این روغن، روغن چرخ خیاطی بوده که مامانم واسه روون شدن کابینت ها استفاده میکرده!
الان هم خیلی راحت 180 میزنم،

ای بنازم به این معده...
یعنی هیچ مشکل گوارشی برات پیش نیومد؟؟؟؟؟چند روز بعد تازه فهمیدی که چی شده؟؟:-b

[علی بختیاری]

یکی از علایق من سیب زمینی سرخ کردست،
همیشه هم سعی میکنم یه سری چیزای جدید مثل ادویه یا پنیرپتیزا هم بریزم توش،
آقا یه بار دیدیم روی کابینت یه ظرف کوچیک از روغن هست، گفتم حتما روغن کنجد یا یه چیز خیلی قوی و باارزشه،
با خوشحالی مقدار زیادی ریختم و خیلی خوشحال نوش جان کردم، چنــــــــــــــــــــــد روز بعد فهمیدم که این روغن، روغن چرخ خیاطی بوده که مامانم واسه روون شدن کابینت ها استفاده میکرده!
الان هم خیلی راحت 180 میزنم،

خرابتم داش امیر....خیلی باحال بود....میگم منم برم یه قوطی بزنم بر بدن شاید مام یه تکونی خوردیم...

داداش این سری سیب زمینی رو با روغن کرچک تست کن از اینم باحال تره....

به باحالی اون جریان آخرین ارسالهای شما که نمیرسه علی جان
هر وقت یادم میاد خندم میگیره

حامد داداش چند میگیری اون تاریخ از زندگیتو فرمت کنی؟؟؟

[aligator]

دیشب برادر زادم اومده بود داشت در مورد خدا ازم سوال میپرسید!!!
بهش گفتم که خدا خیلی ما ادما رو دوست داره.یه خرده نگاه کرد وگفت عموووووو؟
گفتم جانم؟؟
گفت خدا ما ادما رو دوست داره که برامون جهنمو افریده؟؟؟
یه نفر بیاد جواب این بچه رو بده،من که کم اوردم....

[DarKfish]

دیشب برادر زادم اومده بود داشت در مورد خدا ازم سوال میپرسید!!!
بهش گفتم که خدا خیلی ما ادما رو دوست داره.یه خرده نگاه کرد وگفت عموووووو؟
گفتم جانم؟؟
گفت خدا ما ادما رو دوست داره که برامون جهنمو افریده؟؟؟
یه نفر بیاد جواب این بچه رو بده،من که کم اوردم....

میگفتی آدمای خوب، تموم بود دیگه.

[Rezaei]

چند روز پیش دلناز ( دخترم ) وقتی که صدای هیئت های عزاداری که از خیابون ما عبور میکردند رو برای اول بار میشنو از مامانش سئوال میکنه که چیه و برای چی و خلاصه
مامانش هم توضیح میده که برای عزای امام حسینه

طبل و ... هم که قربونشون برن نوازنده هاشون اینقدر محکم میزنند که در و پنجره خونه های سر خیابون میلرزه
بعد از رد شدن هیت به مامانش میگه : امام حسین از جلوی خونه دیگه رفت؟